• وبلاگ : سيماب
  • يادداشت : مطالبي جالب از دنياي نانو
  • نظرات : 3 خصوصي ، 6 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با سلام و تبريك سال نو.
    بنده دبير انجمن علمي شيمي محض دانشگاه شيراز هستم
    خوشحال مي شم اگه با هم همكاري كنيم.
    mail بزنيد يا از طريق وبلاگ نظر بديد.اگه مايل به همكاري بوديد.
    سال خوبي رو براي همتون آرزومندم.







    با عرض سلام اگر لطف كنيد و اين پيام منو به صورت عمومي بزاريد ممنون مي شم چون ظاهرا الارقم ادعاي پسراي رشتمون كه به وبلاگتون اهميت نمي دن هر روز يه چند باري سر به شما ميزنن،خدا رو شكر ما كه بخيل نيستيم(از اينجا به بعدشو بذاريد ها)

    م شيمي هاي عزيز دانشجو بودن با دانش اموز بودن فرق مي كنه،و شايد به همين دليل اصاصي است كه به ورودي هاي جديد سال صفري مي گن چون دانشگاهو با مدرسه اشتباه مي گيرن،متاصفانه حركت امروز شما و شركت گستردتون در كلاس موازنه!مايه سر افكندگي تمام م شيمي و حتي دانشكده مهندسي شد چون بسيار ناشايست است در حالي كه تمام كلاسهاي مهندسي تعطيل بود كلاس دكتر مهران بد با 80درصد دانش اموزان تشكيل شود و تنها عده معدودي در سر كلاس حاظر نشوند،به هر حال هر كس از ضن خود شد يار من،اما انسان بايد گاهي اوقات به ضن ديگران احترام بگذارد.

    از اينكه شايد وجدان شما را به درد اوردم متاسفموبراي خودم هم به دليل داشتن.......

    با عرض سلام خدمت شما دوست گرامي

    از اينكه به وبلاگ ما سر زديد ممنونم وبلاگ جالبي داريد باز هم به ما سر بزنيد.

    + لقماني 
    سلام بازم از مطالب جالبي كه گذاشتيد ممنونم .خسته نباشيد.
    چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو ...

    پس چرا نيستي پيشم ؟ نگاه خيس تو كو ؟

    گوش گوش دو تا گوش...

    2 دست باز يه آغوش...

    بيا بگير قلبمو يادم تو را فراموش...

    چوب چوب يه گردن ...

    جايي نري تو بي من ؟...

    دق مي كنم مي ميرم اگه دور بشي از من ...

    دست دست دو تا پا...

    ياد تو مونده اين جا ...

    يادت مياد كه گفتي : بي تو نمي رم هيچ جا ؟....

    من ؟‌من ؟ يه عاشق . همون مجنون سابق...

    سلام دوست عزيز

    ممنون

    زيبا بود

    موفق باشي

    پيش منم بيا

    باباي

    من به يک لبخند خوشنودم
    به نگاه مستاه روياهايم
    به يک تبسم در زير درخت قديمي
    به هنگام چيدن آرزوهام از سفره آسموني
    من به رقص پرستو ها در صبحي صادق عشق مي ورزم
    به صداي گنجشک کوچک باغ خاطراتم
    من سپيدي روز را در دستان پاک مادر مي بينم
    و سياهي شب را از چشمان يخ زده مهتاب مي خوانم
    صداي سکوت زيباي عاشقي را باور دارم
    و نگاه بي رياي صداقت را در هياهوي شهر مي شنوم...


    سلام دوست من به دوتا وبلاگ من يه سر بزن بروزم

    http://flowernew.parsiblog.com