سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاریخچه نام خلیج همیشه فارس

   

 تا قبل از ورود آریاییان به فلات ایران در منابع آسوری از خلیج فارس با عنوان « نارمرتو Narmarratu» نام برده شده است که به معنای رود و یا آبراه تلخ است و این قدیمی‌ترین عنوانی است که بر خلیج فارس داده شده است.
در کتیبه‌ای از داریوش بزرگ شاه هخامنشی واژه یا عبارت « درایه تیه هچا پارسه آئی تی Draya tya hacha Parsa aity» بر آبراه خلیج فارس اطلاق شده است که معنای آن « دریایی که از پارس می‌رود» است.
فلاویوس آریانوس (Flavius Arrianus) مورخ یونانی که در قرن دوم میلادی می‌زیسته است در کتابش آنابازیس برای نام خلیج فارس واژه « پرسیکون کاای تاس Persikon Kaitas» را به کار می‌برد که معنا و مفهوم آن قرابت نزدیکی با عبارت « خلیج فارس» دارد.
« استرابون Strabon» جغرافی‌دان معروف یونانی هم که در نیمه قرن اول میلادی زندگی می‌کرد در کتاب خود مکرراً از همین واژه برای معرفی خلیج فارس بهره برده و به ویژه تصریح می‌کند که اعراب ب93ین دریای سرخ و خلیج فارس (پرسیکون کا ای تاس) روزگار می‌گذرانند.
کلودیوس پتوله ما اوس (Claudius Ptalemaeus) معروف و مشهور به بطلمیوس بزرگترین جغرافیادانان عالم در قرون اولیه پس از میلاد در قرن دوم میلادی از آبراه خلیج فارس تحت نام « پرسیکوس سینوس Persicus Sinus» ذکر کرده است که دقیقاً به مفهوم « خلیج فارس» است. در برخی منابع لاتین این واژه به صورت سینوس پرسیکوس و « ماره پرسیکوم Mare Persicum» هم ذکر شده است که معنای عبارت اخیر دریای پارس است.
لازم به یادآوری است که در بسیاری از زبانهای زنده دنیا نیز همین واژه سینوس پرسیکوس برای معرفی نام خلیج فارس وارد شده است. چنانکه در زبانهای : فرانسه به صورت : Golfe Persique؛ .6انگلیسی Persian Gulf؛ آلمانی Persischer Golf؛ ایتالیایی Golfo Persico؛ روسی Persidskizaliv؛ ژاپونی Perusha Wan؛ و ترکی Farsi Korfozi ثبت شده است.
کوین توس کورتیوس روفوس (Quintus Curtius Rufus) مورخ رومی هم در قرن اول میلادی نام لاتین « آکوارم پرسیکو Aquarum Persico» را برای نام خلیج فارس به کار برده است که به معنای آبگیر پارس است.
در منابع تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی نیز به طور مکرر برای شناسایی و معرفی آبراه خلیج فارس از واژه‌ها و عبارات « بحر فارس ـ البحر الفارسی ـ الخلیج الفارس ـ خلیج فارس» استفاده شده است.
ابوبکر احمد بن محمدبن اسحاق بن ابراهیم الهمدانی مشهور و معروف به ابن الفقیه در اثر جغرافیایی‌اش مختصر کتاب البلدان که در سال 279ق تألیف شده است درباره خلیج فارس چنین آورده است : « و اعلم ان بحر فارس و الهندهما بحر واحد لاتصال احدهما بالاخر. یعنی : بدان که دریای پارس و هند از برای پیوستگی به یکدیگر هر دو یک دریا هستند.»
ابوعلی احمدبن عمر بن رسته در کتابش الاعلاق النفیسه و در سال 290ق درباره خلیج فارس چنین نوشته است :
« فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج فارس ... و بین هذین الخلیجین (یعنی خلیج احمر و خلیج فارس) ارض الحجاز و الیمن و سایر بلاد العرب. یعنی : اما دریای هند، از آن خلیجی به سوی ناحیت پارس بیرون آید که خلیج فارس نام دارد... و بین این دو خلیج یعنی خلیج احمر و خلیج پارس سرزمین حجاز و یمن و دیگر بلاد عرب واقع است.
ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله بن احمد بن خرداد به خراسانی (وفات 300ق) در کتاب خود المسالک و الممالک در این باره می‌نویسد: « گروهی از این رودها به سوی بصره و گروهی به سوی مذار [شهری بین واسط و بصره] روانند و سپس همه آنها به دریای پارس می‌ریزند.»
بزرگ بن شهریار الناخذاه هرمزی (ناوخدای هرمزی) در کتابش عجایب الهند بر و بحر و جزایره که در سال 342ق آن را تألیف کرده است از واژه « بحر فارس» برای معرفی خلیج فارس بهره برده است. ابواسحاق ابراهیم بن محمد الفارسی الاصطخری (وفات 346ق) هم در کتاب خود مسالک الممالک از همین عبارت « بحر فارس» برای معرفی نام خلیج فارس استفاده می‌کند. مورخ نامدار ابوالحسن علی بن الحسین بن علی مسعودی (وفات 346ق) نیز در اثرش « مروج الذهب و معادن جوهر» در ذکر خلیج فارس عبارت « بحر فارس» را به کار برده است. مسعودی در کتاب دیگرش « التنبیه و الاشراف» هم واژه « البحر الفارسی» را برای شناساندن خلیج فارس به کار گرفته است.
ابوریحان محمد بن احمد البیرونی الخوارزمی (وفات 440ق) نیز در آثار خود واژه‌های « دریای پارس ـ خلیج پارس ـ بحر پارس» را برای معرفی خلیج فارس ذکر کرده است.
ابن حوقل در اثرش « صورة الارض» و بشاری در کتابش احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم که به ترتیب در سالهای 367ق و 375ق تألیف شده‌اند، واژه « بحر فارس» را به جای خلیج فارس به کار برده‌اند در کتاب « حدودالعالم من المشرق الی المغرب» هم در معرفی خلیج فارس از عبارت « خلیج فارس» بهره گرفته شده است.
محمد بن نجیب بکیران در کتابش جهان نامه؛ ابن البلخی در کتابش فارسنامه؛ شرف‌الزمان طاهر مروزی در اثرش طبایع الحیوان؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ادریس در کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الآفاق؛ شهاب‌الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموی رومی در کتاب مشهورش معجم‌البلدان؛ ابوعبدالله زکریا بن محمد بن محمود قزوینی در کتاب آثارالباقیه و اخبارالعباد؛ در کتاب عجائب المخلوقات و غرایب الموجودات؛ ابوالفداء در کتاب تقویم‌البلدان؛ و شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن ابی طالب الانصاری الدمشقی الصوفی در کتابش نخبة‌الدهر فی عجایب البر و البحر به ترتیب واژه‌ها و عبارات : « بحر پارس - دریای پارس (و هم بحر پارس) ـ الخلیج الفارسی ـ بحر فارس ـ دریای پارس (و هم بحر فارس) ـ دریای پارس ـ بحر فارس ( و دریای پارس) ـ بحر فارس و بحر الفارسی (و بحر فارس)» را در معرفی و ذکر خلیج فارس به کار برده‌اند. این عبارات و واژه‌ها به طور مکرر طی قرون پنجم تا یازدهم قمری در کتب و منابع تاریخی و جغرافیایی زیر نیز ذکر شده است : شهاب‌الدین احمد بن عبدالوهاب بن محمد النویری در کتاب نهایت‌الادب فی فنون العرب؛ حمدالله ابی بکر مستوفی در کتاب نزهه‌القلوب؛ ابوحفص زین‌الدین عمر بن مظفر معروف به ابن الوردی در کتاب حزیدة‌العجائب و فریدة‌الغرایب؛ ابن بطوطه در کتاب خود تحفه النظار فی غرائب الامصار و عجائب‌الاسفار؛ ابوالقاسم محمد بن حوقل در کتاب صورةالارض؛ و کتاب صبح الاعشی فی کتابه الانشاء نوشته احمد بن علی بن احمد القلقشندی.
همچنین مصطفی بن عبدالله کاتب چلبی فلسطینی معروف و مشهور به حاجی خلیفه (وفات 1067ق) صاحب کتاب کشف‌الظنون در کتاب دیگرش جهان‌نما در توصیف خلیج فارس آورده است : [ترجمه از زبان ترکی است] « دریای پارس ـ به این دریا سینوس پرسیقوس می‌گویند یعنی خلیج فارس به مناسبت اینکه در مشرق آن فارس واقع است بدان نسبت داده می‌شود و آن را ماره پرسیقوم (دریای پارس) نیز می‌گویند.»
در جلد هفتم دایرة‌المعارف البستانی نیز که در سال 1883م به چاپ رسیده است برای معرفی خلیج فارس از واژه « الخلیج العجمی» استفاده شده است.



کلمات کلیدی :

خوان نوروزی و هفت سین ایرانیان

       

                        

مردم ایران، آمدن نوروز و نو شدگی سال، تجدید حیات رستنی ها و رویش دوباره گیاهان و نباتات را با راه انداختن پیک های نوروزی و کاشتن و رویاندن دانه های گیاهی و آتش زدن بوته و خار و شاخه های خشک و مرده ی درختان در شب سوری اعلام می کنند. در آیین های نوروزی که چند روزی پیش از سال نو آغاز می شود مردم همراه طبیعت ، از مرحله ای به مرحله ای دیگر گذاری رمز گونه می کنند، به قول میر چا الیاده شاید بتوان شروع هر فصل نوینی از زندگی را یک مرحله گذار نامید. در بسیاری از رسم ها و آداب مربوط به زناشویی، آبستنی، بلوغ، مرگ و نوشدگی سال میان اقوام مختلف جهان به خوبی مشاهده می شود. (آرنولد وان ژنپ) مر دم شناس فرانسوی نیز شماری از رفتارهای فرهنگی و آیینی مردم را را با انتقال برخی از پدیده های طبیعی از وضع و حالتی به حالتی دیگر دارای پیوند می داند .
در آغاز این گذار مردم با خانه تکانی و پلشت زدایی در روزهای پایانی سال کهنه، از آنچه رنگ فرسودگی و سیاهی دارد، جدا می شوند و دوری می گزینند. آداب پیشواز نوروز رفتن: مانند غبار روبی وپاکسازی خانه و محیط زیست(خانه تکانی) ، شکستن و دور افکندن کوزه های سفالین کهنه آبخوری ، نو کردن اسباب و اشیای کهنه و فرسوده و نا کار آمد، سفید و نقاشی کردن دیوارهای خانه، تطهیر و پاکیزه کردن سر و تن و جامه و کنار گذاشتن جامه های کهنه و ژنده و پوشیدن جامه های نو و پاکیزه ، گند زدایی خانه با سوزاندن و دود کردن اسفند و کندر و افشاندن بوی خوش ، آتش زدن و سوزاندن خار و خاشاک و شاخه های خشک درختان در شب آخر سال یا شب چهار شنبه سوری ، تعطیل و متوقف کردن کار و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی معمول روزانه در آخرین روزهای روزهای عمر سال کهنه ، همه نشانه و مظهر خیزش جمعی مردم در پلشت زدایی و نابودی ارواح زیانکاری است که در سیاهی و کهنگی و مرگ آشیانه گزیده اند.
اینها همه نشانه مرحله جدا شدن انسان از تباهی و سیهکاری و زندگی گذشته در سال کهنه و دورساختن ارواح خبیث و زیانکار از فضای زیست در سال نو است.
گستردن(خوان نوروزی) در نوروز و در آغاز دوره(جدا گزینی ) ، نماد و مظهر دوره ای از مناسک گذار می تواند باشد. خوان نوروزی تمام اعضای خانواده را از دور و نزدیک به خانه فرا می خواند و بر سر خوان می نشاند و به عقیده ایرانیان زردشتی ، امشاسپندان ( هفت فرشته مقرب اهورا مزدا ) نیز که در فروردگان از جهان مینوی به زمین فرود می آیند ، بر سر خوان نوروزی و در کنار دیگران حضور خواهند یافت و از این رو، خوان نوروزی نقش و کارکردی بس مهم در گرد آوردن افراد خانواده و روان درگذشتگان آنها به دور هم و زدودن گرد دوری و نفاق و کدورت میان اعضای خانواده و ایجاد صلح و دوستی و همبستگی میان آنها دارد.
ظاهرا رسم گستردن سفره در نوروز و چیدن هفت نوع خوراکی بر روی آن بازمانده رسمی کهن است و شماره هفت نیز تمثیلی است از هفت ایزد دین مزدیسنا. زرتشتیان ایران خوان نوروزی را با سه سینی ، هر یک حاوی هفت گونه شیرینی ، و میوه تازه و خشک به نشانه هفت فرشته امشاسپند می آرایند و باور دارند که این فرشتگان در فروردگان از جهان مینوی به جهان خاکی فرود می آیند ؛ روی سفره نوروزی افزون بر هفت خوراکی ؛ آینه ، لاله ، شمع، قر آن ( در خوان مسلمانان) و اوستا ( در خوان زردشتیان) ، جامی پر از آب که در آن چند برگ سبز شمشاد و نارنج انداخته اند یک جام با ماهی های قرمز ، نرگس و سنبل ، چند تخم مرغ پخته رنگ شده و نقاشی شده ، نان سنگک یا نان تافتون ، یک بشقاب سبزی پلو با کوکو و ماهی ، سکه نقره که معمولا سکه صاحب الزمان است، اسفند رنگ شده ، شیر و ماست و پنیر و سبزی خوردن و شیرینی میگذارند. هر یک از این چیزها و خوراکی ها در فرهنگ ایرانی معنا و مفهومی نمادی دارد.
امروزه هفت نوع خوراکی که روی سفره هفت سین می چینند بنا به خصوصیات اجتماعی ، فرهنگی و اقلیمی در نواحی مختلف ایران فرق می کند. در بیشتر مناطق ایران در تحویل سال ( سفره هفت سین) می گسترند و هفت نوع خوراکی که نخستین حرف نام هر یک ( سین) است ، مانند سیب ، سنجد ، سرکه ، سماق ، سنبل و سیر یا سیاه دانه روی آن می چینند. در برخی از روستاهای فارس و خراسان سفره ( هفت میم ) و سفره ( هفت شین) ، از هفت گیاه و میوه می گسترند. درگذشته ایرانیان سفره هفت شین می گسترانیده اند .
شهد و شیر و شراب و شکر ناب
شمع و شمشاد و شایع اندر خوان
در روایتهای مربوط به نوروز نیز نوشته اند که خوردن عسل در نوروز برای تندرستی سود مند است و همچنین گفته اند که شکر و شراب هم در زمان جمشید در نوروز پیدا شده است ). ( اعتماد مقدم ، 1342، صص2-7)
برخی ( سین ) را کوتاه شده واژه سینی میدانند و می گویند در زمان قدیم مایده های تازه و خشک زمینی را در هفت سینی یا هفت خوان مسین می چیدند و در نوروز به حضور شاهان میبردند. هر یک از این مائده ها نمونه یکی از محصولاتی بود که در سرزمین ایران به دست می آمد. همچنین ، گفته اند که امشاسپندان ، هفت فرشته مقدس دین مزدیسنا در ده روز فروردگان ، از 26 اسفند تا 5 فروردین ، از جهان مینوی فرود می آمدند و مردم هفت خوان از مائده های زمینی برای آ نها مهیا می کردند.
آرایه های خوان نوروزی و هفت گونه خوراکی ویژه آن هر یک در فرهنگ ایران زمین رمز و نشانه و بیان کننده بینش ها و بر داشت های مردم جهان و کاینات است. مثلا ، آینه مظهر پاکی و یک رنگی و باز تاباننده هستی ازلی و بخت و سر نوشت ؛ شمع نشانه فروزش و روشنایی و زداینده تاریکی و سیاهی ؛ تخم مرغ نماد آفرینش و زایندگی ، ماهی و شمشادمظهرناهیدفرشته آب و زندگی، سبزه نشانه رویش و حیات، انار مظهر باروری و فراوانی، نان نماد برکت و فزونی و اسپند و سیر رماننده ی ارواح زیانکار...
سفره نوروزی را معمولا از بهترین بافته ها می اندازند. این سفره مجموعه ای است از هفت امشاسپند که عبارتند از : اردی بهشت ، خرداد ، امرداد، شهریور، اسپند آرمذ و خود اهورا مزدا. نان سفره نوروزی را میتوان بازمانده ا ز نان هفت غله در زمان ساسانیان دانست. سبزه نیز به تعداد هفت بر سفره موجود است.
ایرانیان رسم کاشتن سبزه و دانه رویاندن را به هنگام گردش سال کهنه به نو ، همچنین آیین نوروزی را به جمشید نسبت می دادند و باور داشتند که جمشید پس از سرکوب اهریمن و پیروانش ، که برکت را از مردم روی زمین گرفته بودند و باد را نمیگذاشتند که بوزد و درختان برویند ، به زمین بازگشت . در این که نوروزش نامیدند هر چوب و درختی که خشک شده بود باز رویید و سبز شد. ( و هر شخص از راه تبرک به این روز در تشتی جو کاشت . سپس این رسم ایرانیان پایدار ماند ، که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات ، در هفت استوانه بکارند و از روییدن این غلات به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند .)(بیرونی ، ابوریحان .آثارالباقیه ، 1923،ص16-به نقل از بلوکباشی، علی)
در جشن های زرتشتی سه انار به نشانه گفتار نیک، کردار نیک، و پندار نیک ، شیر تازه نماد نوزادان کیهانی ، تخم مرغ نماد نژاد،آیینه نماد جهان بی پایان ، سمنو نماد باروری ، سنجد محرک عشق و باروری و وجود سیب نماد زایش است که موجب سر شاری کیسه می شود ، نارنج در کاسه آب نمادی از زمین بر آب و جامی از شکرو گل بید مشک از دیگر گستردنی های موجود بر خوان نوروزی هستند.
این آیین ها شاید آثاری از جادوی اقوام اولیه ایرانی باشد، که هنگام ورود به ایران به مرحله کشاورزی رسیدند و آن ها را معمول کردند. از مراسم چیدن سفره هفت سین چنین به نظر می رسد که اقوام ایرانی در پایان زمستان برای باروری سال جدید و پر محصول بودن مزارع در آن سال، در آغاز سال، به عنوان جادوی تقلیدی ، در هفت ظرف ، هفت نوع غله و دانه ،که مورد علاقه کشتکاری آن ها بوده است ، آماده می کردند و پس از سحر و افسون کردن دانه میکاشتند. شاید رسم سبزه سبز کردن ( سمنو ریختن ) نیز نوعی جادوی تقلیدی مسری بوده است ، که منظورشان از آن اعمال جادویی آن بوده است که ، مزارع هم از آن تقلید کنند و شکوفا شوند و یا در سبز شدن تسریع نمایند. از این جهت سبزه را در سیزده بدر با مراسم و تشریفات جادویی- دینی به مزرعه می انداختند یا به آب می سپردند. قرار دادن تخم مرغ در سفره هفت سین و اهدا کردن آن به یکدیگر در آغاز سال و ایام نوروز نیز جنبه ی جادوی تقلیدی داشته است ، چون تخم مرغ سمبل تولید مثل شمرده می شده ، به همین جهت برای تکثیر و ادامه باروری مواشی و دامم های خود آن را تقدیس می کردند. ( به نقل از فضایی، یوسف؛ چیستا، سال هشتم،شماره 2،صص 183-193)
فرهنگ جامعه و میراث اجتماعی چه فرهنگ مادی و چه معنوی - در سیر تحول جامعه دچار دگرگونی میشود. جادو و سحر یکی از پدیده های فرهنگ معنوی و مادی جامعه انسانی است که هر چند از اشکال اولیه خود تحول یافته ولی هنوزبقایای توتم پرستی و آنیمیسم و جاندارانگاری طبیعت را در بسیاری رسوم و آیین ها می توانیم مشاهده کنیم. آیین آغاز سال نو و مراسم نوروزی در میان اقوام ایرانی یکی از این میراث فرهنگی است .



کلمات کلیدی :

تازه های شیمی....

       

تغییر فاز در نانوبلورها 

محققین دانشگاه تسینگهوا و مرکز ملی علوم و فناوری ‌نانو در چین، راهبردی کلی را برای ساخت نانوبلور‌ها مطرح کردند. روش جداسازی و استحاله­ فازی، می‌تواند نانوبلورهای فلزات نجیب، نیمه‌هادی، پلیمرهای هادی و همچنین نانوبلورهایی که دی‌الکتریک، مغناطیسی یا فلورسانت هستند و خواص الکترونیک نوری و زیست ‌پزشکی دارند، تولید کند.
یادونگ لی‌ می‌گوید: ما اعتقاد داریم، یک راهبرد کلی می‌تواند بینش روشن‌تری از اصول اساسی که مبنای رشد  کنترل شدة نانوساختارها می‌باشند، ارائه دهد.

لی و همکارانش تکنیک خود را دربارة فلزات نجیب تشریح کردند. آنها از یک فرآیند مایع- جامد- محلول استفاده کردند که در آن اتانول، یون‌های فلزات نجیب را در فصل مشترک فازهای جامد، مایع و محلول احیا می‌کند. به طور نمونه این تیم تحقیقاتی CC20 از محلول آبی نمک یا فلز نجیب را با 6/1 گرم لینولئات سدیم،CC10اتانول و CC2 مخلوط کردند. سپس مخلوط را به مدت 10 ساعت در دمای بین 20 تا °C200، بسته به نوع فلز و اندازة مورد نظر نانوبلور، مورد عملیات قرار دادند.
سیستم فوق حاوی سه فاز جامد لینولئات سدیم، مایع اتانول و اسیدلینولئیک و فاز محلول آب- اتانول حاوی یون‌های فلز نجیب می‌باشد. احیای یون‌های فلزی به تشکیل نانوبلورهای فلزی نجیب منجر شد. سیستم مذکور به طور همزمان متحمل تجمع و جداسازی فاز در ته ظرف آزمایش شد.
بدین ترتیب این تیم توانست نانوبلورهای نقره، طلا، پلاتینیوم، پالادیتا، روتنیوم، رودیم و ایریدیوم را بسازد. این محققان عقیده دارند، فرآیند انتقال فاز می‌تواند تقریباً برای تمام فلزات اصلی و واسطه روی دهد. آنها قادرند، با تغییر شرایط آزمایش،‌ نانوبلورهای اکسیدفلزی نظیر
TiO2 و CuO، اکسیدهای کامپوزیتی نظیر CoFe2O3 مغناطیسی و سولفیدهای مختلف را بسازند.
این تکنیک همچنین این توانایی را دارد که نانوبلور‌های دی‌الکتریک
BaTiO3، نانوبلورهای فلورسانت خاک‌های نجیب و نانومیله‌های مواد زیست‌سازگار هیدروکسی آپاتیت را که در ساخت اتصالات مصنوعی استخوان‌ها بکار می‌روند، بسازد. علاوه بر این، نانوبلورهای فتالوسپانین مس که از این روش تهیه می‌شوند به عنوان مواد الکترونیک نوری بکار می‌روند.
لی می‌گوید: کاربردهای محتمل نانوبلورهای تهیه شده با این روش در زمینه‌های کاتالیزورها، نشان‌گذاری زیستی، دارورسانی و پرتوافشانی در دستور کار تحقیقات آینده ما قرار دارد. تحقیقات بعدی بر روی کاربرد این روش در ترکیبات جدید و مفید دیگر می‌تواند فرصت‌های مهیج فراوانی در زمینه‌های مربوط به نانو فراهم آورد.

 

   

یخ داغ

خیلی ها فکر می کنن که در دماهای بالاتر از صفر آب نمی تونه به صورت جامد وجود داشته باشه. اما اگه فشار خیلی زیاد باشه آب منجمد میشه و در دماهای بالاتر از صفر به همون حالت باقی می مونه.
بریجمن،فیزیکدان آمریکایی این موضوع رو اثبات کرده و نام این یخ رو "یخ شماره 5"گذاشته.این یخ در فشار وحشتناک 20600 آتمسفر بوجود میاد و در دمای 76 درجه سانتی گراد هم به صورت جامد باقی می مونه.
نوک انگشتان ما اگه می تونست این یخ رو لمس کنه،از داغی اون می سوخت.ولی دست زدن به چنین یخی امکان پذیر نیست.چرا که در فشار فوق العاده زیادی تشکیل میشه و نیازمند به ظرفی با دیواره های بسیار ضخیمه که از بهترین نوع فولاد ساخته شده باشه
نکته جالبتر اینجاست که یخ داغ غلیظ تر از یخ معمولی و حتی آب معمولی است و برخلاف یخ معمولی که روی آب شناور می مونه این یخ در آب فرو می ره…..
                                   

    

 انگشت نگاری پدیده ای شیمیایی 

اغلب هنگامی که ما اجسام را لمس می کنیم ،آثاری بر روی آنها برجا ی می ماندکه آن را اثر انگشت می نامیم.برای آشکار کردن اثر انگشت،به فرایند شیمیایی نیازمندیم.باایجاد اثر انگشت بر روی کاغذ و پس از اجرای چند مرحله می توان اثر انگشت را قابل دیدن کرد. مواد مورد نیاز کاغذ مقوایی سفید یا کاغذ سفید بدون خط ،ید بلوری ، ارلن 250 یا 125 میلی لیتری ،چراغ گاز ،گیره، قیچی ،درهنگام کار از عینک ایمنی استفاده کنید . روش کار 1)از یک تکه کاغذ سفید ،نوار باریکی بطوری که بتوان آن رااز دهانه ی ارلن ،به درون آن هدایت کرد. 2)بایکی از انگشتان خود به انتهای نوار کاغذی محکم فشار دهید. 3)به اندازه ی نصف یک قاشق کوچک چای- خوری از بلورهای یددر انتهای ارلن بگذارید. پس به آرامی آنرا با شعله ی چراغ در زیر هود گرم کنید تا ید بخار شود.میتوانید از شعله پخش کن استفاده کنید .از تنفس بخارهای ید بپرهیزید. 4)به کمک گیره ،نوار کاغذی را به درون ارلن هدایت کنید.چه مشاهده می کنید؟ 5)با چسباندن نوار چسب شفاف بر رو ی اثرانگشت خود،از آن محافظت کنید. واکنش های شیمیایی چربی اسیدهای چرب و سدیم کلرید از جمله مواد شیمیایی هستندکه از منافذ پوست به صورت عرق خارج می شوند.ترشح این چربیها یک ساز و کار طبیعی برا ی نر م و مرطو ب نگه داشتن پوست است.هنگامی یک اثر انگشت به وجود می آیدکه مواد چرب موجود در آن بر جای بماند،ید در مواد چربی حل شده و با آنها واکنش شیمیایی میدهدو به رنگ قهوه ای در می آید.بنابر این اگر بخارهای ید بتوانند با چربی های به جا مانده از پوست دست تما س پیدا کنند،طرح اثر انگشت به صورت خطوط از سطح انگشت بر رو ی کاغذ سفید آشگار خواهد شد.

 

 



کلمات کلیدی :

مهندسی شیمی از کجا وچگونه ...

 

در سال 1881 اولین درس در زمینه مهندسی شیمی در انیستیتو تکنولوژی ماساچوست امریکا (MIT)توسط پروفسور نورتون در دانشکدهءمکانیک تدریس شد.وی استاد درس شیمی صنعتی بود.علت ارائهء چنین درسی افزایش روزافزون صنایع شیمیایی بود و باید تعیین فرایند ساخت و چگونگی بهره برداری به نحوی رضایت بخش صورت می‌گرفت.ساخت چنین صنایعی باید به دست مهندسانی که اطلاعات کافی دربارهء فرایندهای شیمیایی داشتند صورت می گرفت.درآن زمان طراحی و نظارت بر ساخت این قبیل صنایع به دو صورت انجام پذیر بود

الف) به کمک شیمی دان ها که از تئوریهای آزمایشگاهی مطلع بوده ولی اطلاعات مهندسی وتجارب آنها کافی نبود
ب) توسط مهندسان مکانیک که تجربهء طراحی داشتند ولی از کم وکیف تئوری فرایند مطلع نبودند

در نتیجه هر حوزه به تنهایی درک و برداشت کاملی از طراحی و فرایند صنایع شیمیایی نداشتند و به ناچار از هر دو حوزه استفاده می شد تا با تبادل اطلاعات وهمکاری بین آنها طراحی و ساخت واحد شیمیایی صورت پذیرد.چنین وضعی یعنی استفاده از شیمی دان ها ومهندسان مکانیک در طراحی و ساخت واحد تولیدی در آلمان مورد توجه بوده است.یعنی این که برای ساخت و یا طراحی یک فرایند شیمیایی بخشهای مهندسی مکانیک و علوم شیمی در کنار یکدیگر قرار می گرفتند.از شواهد چنین بر می آید که برای هماهنگ و یکنواخت کردن طراحی و ساخت لازم بود که از این دو حرفه (شیمی و مهندسی مکانیک) در یک مجموعه ترکیب شود. فارغ التحصیلان چنین رشته ای که اطلاعات مربوط به فرآیندهای شیمیایی و طراحی را با هم دارند قادر به طراحی ساخت و نظارت بر یک فرایند شیمیایی خواهند بود.بر اساس این ایده بود که درس شیمی صنعتی و بعضی از تجربه های آزمایشگاهی ارائه گردید.در این مقطع متخصصانی در دانشگاه آموزش می دیدند که تحت عنوان شیمی صنعتی یا صنایع شیمیایی فعالیت میکردند.به تدریج که صنایع شیمیایی پیشرفت کردنیاز به متخصصانی که به هر دو حوزه تسلط داشته باشند بیشتر شده و مطالعه دروسی که بتواند نیاز صنایع شیمیایی را برآورده کند در دستور کار استادان دانشگاه ها قرار گرفت و دوره ها یی با نام "مهندسی شیمی مدرن"تاسیس شد.
توسعه روز به روز صنایع شیمیایی و احساس نیاز مبرم به مهندسان شیمی دانشگاهها را بر آن داشت تا اقدام به تاسیس دانشکده های مهندسی شیمی مستقل از دانشکده های مکانیک کنند.


برای مثال پیشرفت صنایع شیمیایی در امریکا به حدی بودکه در سال 1910 تولید مواد شیمیایی در این کشور بیشتر از مجموع تولیدات مواد شیمیایی در آلمان و انگلیس شد که این پیشرفت سریع را مدیون توجه حاضر محافل علمی امریکا به حرفهء مهندسی شیمی می دانند.در این میان در ایران اولین بخش مهندسی شیمی در سال 1325 در دانشکده فنی دانشگاه تهران شروع به کار کرد.امروزه دامنه رشته مهندسی شیمی بسیار وسعت یافته است.شاخه هایی در بیو تکنولوژی که هم اکنون در دنیا به عنوان یک"" فناوری برتر""مطرح شده است.مثل کاربرد آنزیمها در بهبود فرایندو....مهندسی پزشکی در مهندسی شیمی.تصفیهءپسابها کنترل فرایندهاو..... از زیر شاخه های مهندسی شیمی محسوب می شوند.گسترش و پیشرفت این قبیل شاخه ها نشان دهندهء آن است که مهندسی شیمی دیگر نه تنها تخصصی در شیمی و مکانیک نیست بلکه دامنه اش بسیار فراتر از این رشته ها می باشد.


» منبع: فراخبر (ویژه نامه دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف)



کلمات کلیدی :